من و عشقم و جوجومون

متن مرتبط با «سيسموني پسرم» در سایت من و عشقم و جوجومون نوشته شده است

سیسمونی پسرم

  •   منم خوبم عزیزم   خبر؟الان بهت میگم   خب تا جایی گفتم کهمامان جونشون زابل بودن؟   اره دیگه روز بعد عاشورا اومدن سمت مشهد یه شب خونه عموم بودن و فرداش اومدن این ور و ناهارم خونه عمو عبدل قوچان بودن و ساعتای 8 شب رسیدن گنبد.   ما یعنی من و بابایی و اقا جون و مادر جون و عمو حسین و زن عمو زهرا با عمه ها و ننه اومدیم گنبد و یکم مرتب کردیم خونه رو که منم حالم بد شد و قندم افتاد چون ناهار نخورده بودم و اب قند که خوردم بهتر شدم   شکر خدا الان بابایی هم بهتره حالش و الانم رفتن ازادشهر که بابا جونم نذر داشتن گوسفند بخاطر شما گوسفند بگیرن و ان شالله فردا بکشیم   قض,سیسمونی پسرم,سیسمونی پسرم کیان,سیسمونی پسرمون,سیسمونی پسرم رادین,سیسمونی پسرم ایلیا,سیسمونی پسرم سامیار,سیسمونی پسرمن,سيسموني پسرم,سیسمونی پسرم رهام,سیسمونی پسرم ماهان ...ادامه مطلب

  • لباس پسرم

  • سلام عرشیا کوچولوی من برات دو جعبه لباس گرفتم سایز یک یکیش انتخاب من بود ابیش بعد بابایی همش میگه چون آبی برداشتی باید قرمز هم برداری هر چی میگم قرمز برا پسر خوب نیست گوش نمیده این لباس آبی شما  این لباس قرمزتون اینم لباسی که مامانیم از زابل خریده براتون اینم عکس سونوی انومالی شما یه روز شایدم امروز عکس همه آزمایش و سونو های شما رو میذارم  دوستت دارم عرشیای مامان,لباس سیسمونی پسرم,لباس برای تولد پسرم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها