من که داغونم فسقلی من.اینقد که شما خودتو سفت
میکنی و بهم فشار میاری دیگه داغونم.دیشب معده درد
شدیدی داشتم که بابایی طفلی رو از خواب بیدار کردم و
گریه میکردم اونم دلداریم میداد
بازم فرستادنش اردوگاه تا اخر هفته باز شبا میاد و صب
زود ساعت 5 میره.البته امروز ظهر اومد ساعت4.
باید بسازیم دیگه
دیروز رفتم کلاس بارداری و تموم که شد رفتم همون
نزدیکی سیسمونی فروشی بود خرید کردم براتون
الان عکساشو میذارم
این عکس برس و شونه ی سر و برس شیشه شور و
پودر لباسشویی شماست
این عکس پشه بند شماست
اینم جوراب
این عکس بادی شما
این عکس کفشتون
یه عروسک بامزه گاوم خریدم براتون
اینم عکس لیف و حوله دست و صورتتون
راستی 24 ابان سونو داشتم گلم
اینم عکسش
امروزم رفتیم با خاله راحله و مامان جون بازار و براتون این
خرگوش نازو خریدم
راستی مامان جون براتون حوله و دستکش و اینا خریده
عکسشو بعد میذارم گلم مواظب خودت باش و برای
همه ما دعا کن عشقم دوستت دارم پسرکم
من و عشقم و جوجومون...برچسب : نویسنده : welove1393a بازدید : 115